عصر قم

آخرين مطالب

او نشان داد که محدودیت عامل محرومیت نیست اجتماعی

  بزرگنمايي:

عصرقم- تا آن موقع با هیچ نابینایی آشنا نبودم و ارتباطی با آنها نداشتم، یعنی با هیچ معلولی ارتباط نداشتم؛ برای همین هم تمام رفتارشان برایم عجیب بود.. الان که به آن روزها فکر میکنم خنده‌ام می‌گیرد، زمانی که حتی طرز غذا خوردنشان هم برایم عجیب بود و فکر می‌کردم که چگونه می‌توانند مثل افراد عادی غذا بخورند.. انگار که آنها از کره‌ای دیگر آمدند و با زمینیان متفاوت هستند.

برگردیم به گذشته، با یکی از دوستانش آمده بود سر کلاسمان تا برایمان از فعالیت‌هایش صحبت کند، زبان و بیان شیوایی داشت و خیلی مسلط صحبت می‌کرد، سخنور خوبی بود، حرف زدنش به شدت آدم را مجذوب می‌کرد، بخواهم در یک جمله بگویم از آن آدم‌های تو دل برویی بود که در نگاه اول به دل همه مینشست..

روزها گذشت و خیلی آرام و پیوسته ارتباطمان با هم بیشتر شد...کلا انسان عجیبی بود... پر از قدرت بود و ذهنش مملو از افکار و آرزوهای بزرگ... وقتی از کارهایی که انجام داده بود می‌شنیدم دهانم از تعجب باز می‌ماند.

فکر نمیکردم یک دختر، آن هم با این محدودیتی که ناخواسته برایش به وجود آمده بود انقدر مملو از انرژی باشد و امید به زندگی، حضورش به همه‌مان امید میداد و انرژیمان را بیشتر می‌کرد، بمب انرژی بود برای خودش، هیچ وقت آرام و قرار نداشت و همیشه در حال تلاش بود.

ماجرای نابینا شدن فاطمه مربوط می‌شود به 20 سال پیش، زمانی که فقط 5 سال داشت و پر از شوق بود، دختر بچه‌ای بازیگوش که در یک روستای کم جمعیت با امکانات محدود به دنیا آمده بود و روزگار می‌گذراند...

در همان روزهای کودکی یک روز وقتی غرق بازی بود از یک ارتفاع نیم متری زمین خورد و سرش دچار ضرب دیدگی شد، خانواده‌اش به خاطر سرگیجه و سردرد وی را به بیمارستان رساندند و دکتر پس از معاینه چند ساعتی دستور بستری داد، به گفته پزشک لازم بود که در ساعتی مشخص دارویی به او تزریق شود که ریسک بالایی داشت و احتمال جواب دادن و ندادنش پنجاه پنجاه بود، و اگر دارو جواب نمیداد حیات او به اتمام می‌رسید.

پزشک معالج دارو را تزریق نکرد و تصور کرد که اینگونه به نفع او خواهد بود، اما فراموش کرده بود که آن ضرب دیدگی سر، نیازمند کنترل و مراقبت است، پس از ساعتی فاطمه از بیمارستان مرخص شد و به خانه بازگشت، اما در خانه دچار تب شدید و سپس تشنج شد و پس از مراجعه به بیمارستان به دلیل یک تشخیص اشتباه و خطای پزشکی برای همیشه از نعمت بینایی محروم شد.

حالا 20 سال از آن روزهای سخت و غم انگیز می‌گذرد، روزهایی که سختی‌ها و ناهمواری‌های بسیاری را با خود به همراه داشت، روزهایی که دختر جوان هم داغ مادر دید و هم داغ پدر، در سخت ترین شرایط موجود درس خواند و پیشرفت کرد، حتی به دلیل نبود مدرسه در شهر محل سکونت مجبور شد به تهران سفر کند، اما یک دم از تلاش باز نایستاد...

دختر قصه‌ی ما سال 85 به سوگ مادر خود نشست و سال 95 غم نبودن پدر را تجربه کرد، پدری که در لحظه لحظه دشواری‌های زندگی کنارش بود و یک دم تنهایش نگذاشت، پدری که با رفتنش دختر تنهایش را تنهاتر از پیش کرد، و از آن پس فاطمه تنها و مستقل در شهری به دور از خانواده و اقوام مشغول به زندگی و گذران عمر شد.

آری عجیب است تنها زندگی کردن یک دختر جوان در شهری غریب، خصوصا با وجود آن محدودیت... ولی فاطمه نشان داد که هیچ محدودیتی نمی‌تواند عامل محرومیت باشد.

چندی پیش یکی از همکارانم درباره شغل موقت فاطمه در کتابخانه سپید با او به گفت و گو پرداخته بود اما تا به الان هیچگاه جلوه‌هایی از زندگی‌اش به قلم تحریر در نیامد، از همین رو تصمیم گرفتم دقایقی جدای از دنیای دوستی و رفاقتمان پای حرف‌هایش بنشینم و از حال و روزش برایتان بنویسم... از حال و روز دختری که تنها و بدون هیچ شغل ثابتی در یک شهر غریب، با این اوضاع سخت اداره زندگی به تنهایی زندگی خود را اداره می‌کند و نا امیدی در دلش جایی ندارد.

فاطمه میرجمالی به ایسنا گفت: نمی‌توانم بگویم همیشه زندگی خوب بوده و کتاب زندگی‌ام خالی از صفحات تیره و تاریک است و هیچگاه فشاری به من تحمیل نشده اما خب تا به الان با امید به خداوند سعی کرده‌ام پای تمام مشکلات بایستم و خودم حلشان کنم.

وی افزود: من در طول سال‌های اقامت و فعالیتم در قم و با وجود همکاری‌های گسترده‌ام با بیشتر نهادها و ادارات استان هرگز توقع کمکی از هیچکس نداشته‌ام، چون هیچ کدام آنها بدهکار من نیستند، اما نمی‌توانم منکر دلخوری‌هایم از آنها شوم، دلخورم چون فقط یک شغل از آنها می‌خواستم؛ در استان جایی نبوده که رزومه فعالیتهایم را تحویل نداده باشم اما با بی‌رحمی تمام همه‌جا پس زده شدم.

بانوی جوان روشندل ادامه داد: من از کسی کمک مالی یا پول و خانه نخواستم، فقط یک شغل می‌خواستم برای اینکه خودم بتوانم کار کنم و خرج زندگی‌ام را دربیاورم؛ نمیخواستم دستم جلوی کسی دراز شود، من سختی های زیادی کشیدم تا به این سن و این لحظه از زندگی برسم، خداوند هیچگاه دستم را رها نکرد وهوایم را داشت اما خیلی از بندگانش ناامیدم کردند.

میرجمالی در خصوص رزومه کاری خود توضیح داد: از دوران ابتدایی به کارهای فرهنگی علاقمند شدم و به طور کلی شخصیت فرهنگی من در مدرسه نابینایان نرجس تهران شکل گرفت و پس از آن پیشرفت کرد و گسترده شد، تا جایی که در حال حاضر چندین برنامه برگزار شده گسترده در سطوح مختلف دانشگاهی، استانی و ملی در پرونده خود دارم و به لطف خداوند با ارتباطات گسترده‌ام، هماهنگی میهمانان و امور اجرایی بسیاری از همایش‌ها و برنامه‌های بزرگ بر عهده بنده بوده است.

وی اضافه کرد: تمام موفقیت‌های الآنم را، در کنار لطف و نگاه ویژه پروردگار و عنایت برخی از دوستان و آشنایانم که همیشه لطفشان شامل حالم شده، مدیون تلاش‌های یک معلم دلسوز در اولین سالهای نابیناییم هستم، سرکار خانم زین‌الدین معلم کلاس اول ابتداییم بود که زندگی‌ام و موفقیت‌های کسب کرده در آن را مدیون تلاش های بی‌دریغ و مادرانه ایشان هستم.

این بانوی روشندل اظهار کرد: من در روستایی متولد و بزرگ شدم که حداکثر جمعیتش 100 نفر بود و امکانات آب و گاز و برقش هم محدود، اما با تمام اینها هیچ محدودیتی نتوانست مانع تلاش‌ها و رسیدن به اهدافم شود، نابینایی ناگهانی من حادثه وحشتناکی در دنیای کودکی‌ام رغم زد اما با وجود همه این سختی‌ها تلاش کردم و درس خواندم و به دانشگاه رفتم، در دانشگاه قم به تحصیل رشته ادبیات فارسی پرداختم، فارغ التحصیل شدم و لحظه‌ای در انجام کارها و برنامه‌های بزرگ ذهنم ناامید نشدم.

میرجمالی در پایان عنوان کرد: امیدوارم جوانان سرزمینم قدر داشته هایشان به ویژه سلامتی و پدر و مادرشان را بدانند و قدردان پروردگار به پاس این نعمات بی‌بدیل باشند و بدانند که تا خودشان اراده نکنند و امیدوار نباشند به هیچ موفقیتی دست نخواهند یافت.

هیچگاه تا به این لحظه اینگونه پای صحبت‌های بی‌منت و غریبانه فاطمه ننشسته بودم، اما همیشه دوست داشتم آن همه فعالیت و خستگی ناپذیری که من در زندگی‌اش دیدم را برای دیگران به تحریر درآورم و روایت کنم تا اگر کسی ذره‌ای در زندگی ناامید شد به یاد امیدهای پایان ناپذیر دختر داستانم نیرویی جدید به وجودش دمیده شود.

زندگی فاطمه برای من سراسر درس بود و تجربه، برای منی که سالم و بودم هیچوقت آنگونه که باید قدر داشته‌ها و سلامتی‌ام را ندانسته‌ام، برای منی که خیلی زود پس از هرشکستی ناامید و خسته می‌شدم و توان ادامه راه را نداشتم، اما از زمانی که با او آشنا شده‌ام، شده الگوی روز و شبم و دیگر ناامیدی و ترس در دلم جایی ندارد.

این مروری کوتاه بر زندگی فاطمه میرجمالی بود، روشندل و معلول فعال و برجسته استان قم که وقایع درخشانی را در پرونده زندگی خود به ثبت رسانده است.

لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/107636/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

اهمیت بجا آوردن شکر خدا در جلد هفتم کتاب «طعم شیرین خدا»

«خلبان صدیق» برای دومین‌بار به کتابفروشی‌ها آمد

راهپیمایی مردم قم در حمایت از حمله سپاه به رژیم اشغالگر قدس

فاز پنجم عمار یاسر قم به میدان سپاه می‌رسد

واژگونی پراید حادثه آفرید

تقدیر از 30 سال خدمت خالصانه جمعی از خادمان حرم قم

راهپیمایی نمازگزاران جمعه قم در حمایت از عملیات وعده صادق

(تصاویر) راهپیمایی نمازگزاران قم برای تشکر از حمله سپاه به رژیم صهیونیستی

صحبت های شنیدنی دکتر انوشه

حمایت نمازگزاران جمعه قم از عملیات «وعده صادق»

تقدیر مجمع کلانشهر‌های ایران از خدمات 20 ساله شهردار قم

سقوط جرثقیل در پتروشیمی رازی؛ 2 نفر فوت شدند

تصاویر هوایی از وضعیت «زرآباد» در استان سیستان و بلوچستان بعد از بارندگی

قدردانی مردم انقلابی قم ازپاسخ محکم نیروهای مسلح به اسراییل غاصب

قدردانی مردم انقلابی قم از پاسخ محکم نیروهای مسلح به اسراییل غاصب

پدر گلاب ایران درگذشت

«نشان سبز» درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) منتشر شد

آیت‌الله مکارم شیرازی: هزینه سفر حج بسیار سنگین شده است

شعرخوانی زیبا از هوشنگ ابتهاج

واحد‌های تولیدی قم به نیروی کار نیاز دارند

ترافیک سنگین در جاده کرج - چالوس

هزینه مومیایی جسد در سال 1403 اعلام شد

خبر تهاجم به کشور از مرزهای خارجی تکذیب شد

ماجرای برادر کشی با شلیک گلوله

سازمان هواپیمایی کشوری: پروازهای فرودگاه‌های کشور در حالت عادی هستند

بارش باران در مناطق جنوبی کشور رکورد زد

توقیف خودرو با بیش از 50 میلیون تومان خلافی

مرگ غم‌انگیز تازه عروس در شب عروسی

عجیب‌ ترین قتل امسال توسط یک مادر و دختر رقم خورد!

واکنش فرمانده کل ارتش به انفجار در اصفهان

وضعیت تاسیسات هسته‌ ای اصفهان بعد از حادثه امروز

«سربلند میدان» برای سومین بار به بازار نشر آمد

دامغان لرزید

جزئیاتی از زلزله بامداد امروز در خراسان رضوی

آخرین وضعیت ترافیکی جاده‌های کشور

مرگ غم‌انگیز تازه عروس و داماد در شب عروسی

حکم قطعی محکومان پرونده «الماس مال» صادر شد

«رئالیست‌ها» وارد بازار نشر شدند

سامانه بارشی جدید در راه ایران؛ دوسوم کشور شاهد باران خواهد بود

وضعیت آب‌وهوا طی روزهای آینده؛ استان‌هایی که منتظر بارش هستند

بارش‌های بهاری تا نیمه اردیبهشت‌ ادامه دارد؛ آیا بارندگی‌ها، کم‌بارشی زمستان را جبران می‌کند؟

تکریم خانواده شهدا و  ترویج فرهنگ ایثار و شهادت امر بزرگی است که باید از دل جریان‌های مردمی بجوشد

مخالفت آمریکا با عضویت فلسطین در سازمان ملل

ورود «مهمان سرزده» به کتابفروشی‌ها/یک‌قصه تصویری برای کودکان

اختصاص بیش از 2 هزار میلیارد ریال برای اجرای پروژه های راه و شهرسازی استان قم

ماجرای رد و بدل رمز ارز برای تقلب در کنکور!

خبری تازه درباره پروازهای فرودگاه امام و مهرآباد

واکنش سپاه به آسیب نیروگاه اتمی اسرائیل

جزئیاتیی از زلزله بامداد امروز در خراسان رضوی

جزئیات جدید از شنیده شدن صدای 3 انفجار در مرکز ایران