بزرگنمايي:

عصر قم - دکتر ضیاءالدین تابعی، چهره ماندگار علمی و پزشکی کشور و استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شیراز در گفت و گو با ایسناقم عنوان کرد: در سال 1980میلادی دو پدیده مهم در دنیا ظهور کرد که یکی کشف بیماری ایدز و دیگری انقلاب ایران بود.
وی افزود: یکی از متفکرین ژاپنی معتقد است که در قرن بیستم، امید جهانیان به خصوص غربی ها وابسته به5 پدیده ای بود که انسان ها به دنبال آن هستند و سبب ایجاد بهشت برین می شود، که در اصل چنین چیزی اتفاق نیفتاد.
تابعی در ادامه تصریح کرد: این متفکر ژاپنی بر این باور است که این 5 مسئله برای ایجاد بهشت موعود در زمین اکنون تبدیل به 5 زنجیر برای اسارت بشر تبدیل شده است که این پدیده ها شامل علم، اقتصاد، حالت توقف در زمان، خودخواهی و خودپرستی و پدیده ناسیونالیست افراطی است که در نهایت این 5مورد از جمله مشکلات جدی است که جهان در حال دست و پنجه نرم کردن با آن است.
این چهره ماندگار علمی کشور خاطرنشان کرد: نکته بسیار مهم این است که با پیدایش پدیده های علمی، توجه زیادی به سمت ایمنی بدن جلب شد که باتوجه به پیشرفت های اخیر علمی میتوان به سیستم دفاعی بدن لقب سیستم گفت و گو را نیز اختصاص داد.
تابعی با بیان اینکه اگر گفت و گو بیماری ها و میکروب ها با بدن انسان متعادل باشد، انسان دچار بیماری نخواهد شد، عنوان کرد: اگر سیستم ایمنی بدن در مواجهه با بیماری ها به صورت افراطی عمل کند، بدن دچار بیماری های حاد خواهد شد و حتی اگر سیستم دفاعی بدن دچار کمبود هایی باشد، بدن دچار برخی بیماری هایی همچون ایدز خواهد شد.
وی گفت: اکثر بیماری ها ریشه در روان و اعصاب انسان دارد که در همین راستا یک رشته جدیدی در علم برای بررسی این پدیده به وجود آمده است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: در برخی از مراکز علمی جهان اخیرا به مسئله روح نیز توجه شده است که بر این اساس می توان تئوری جدیدی مبنی بر ارتباط روح با ژن ارائه داد.
وی تصریح کرد: در سال 2009 کتابی تحت عنوان پزشکی ژرف نوشته شد که به مسائل روحی روانی اشاره شده است؛ همچنین مانیز معتقدیم باید طب متعالی با الهام گیری از حکمت متعالیه ملاصدرا پایه ریزی شود.
تابعی در خصوص ضرورت کاربرد طب متعالی اظهار کرد: باید عوارض طب های سنتی و تکنولوژی های مدرن را حذف کرد و با نگهداشتن قسمت های مثبت آنها و انضمام روح انسان به آن ، طبی را تحت عنوان طب متعالی به دنیا معرفی کرد.
وی در ادامه گفت: هم اکنون برای رسیدن به این طب پژوهش های لازم در حال انجام است تا به زودی شاهد دستاورد های عظیم آن باشیم.
تابعی ضمن ارائه توضیحات درباره دروسی که از دوره فعلی کرونا به بشر ارزانی شده، گفت: پدیده کرونا خیلی از آن فرضیه‌های پیشین علوم تجربی، اقتصاد وغیره که فکر می‌شد بشر را نجات می‌دهند را زیر سوال برد.
وی اظهار کرد: این ویروس به هر دلیل که بوجود آمده باشد ضعف بشر را از نظر تکنولوژی و همچنین از نظر مسائل سیاسی و اقتصادی نشان داد، به طوری که چین به کمک مسئله دیکتاتوری نظامی توانست قرنطینه کامل را انجام دهد و بیماری را مهار کند، بنابراین تعدادی از افراد به این نتیجه رسیدند که در بعضی مناطق نمی‌توان خیلی از دموکراسی استفاده کرد و بهتر است که از روش دیکتاتوری نظامی بهره برد.
تابعی افزود: اگرچه درحال حاضر مسئله کرونا به منزله تهدید است اما اگر متفکران بخصوص آن گروه که ادعای روشن فکری دینی دارند ائم از حوزویان و دانشگاهیان از بحث‌هایی شبیه به بحث‌های ابتدای دوران رنسانس دست بردارند و به دین جور دیگری نگاه کنند شاید بتوان گذشته را مجددا احیا کرد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز ادامه داد: شروع رنسانس در غرب معادل است با همان زمانی که ابن سینا در ایران زندگی می‌کرده؛ یعنی در ابتدای هزاره دوم. یکی از دانشمندان آمریکایی معتقد است پزشکی فعلی که از رنسانس به بعد به وجود آمده را ابن سینا آغاز کرده و به ما آموخت که به مسائل پزشکی به صورت علت و معلول نگاه کنیم زیرا پیش از دوران رنسانس طب توصیفی بود مانند؛ طب چینی، ایرانی، هندی، یونانی و طب بین‌النهرینی.
تابعی تصریح کرد: بعد از رنسانس پزشکی از چهار دوران عبور کرده که در دوران اول مسائل روحی و روانی حصر شد و با دیدگاه متریالیستی به انسان و همانند حیوانات نگاه شد. در این زمان مشخص شد که خیلی از مطالعات فیزیولوژیک، تشریحی و مطالعاتی که امروزه داریم به کمک تجربیاتی است که روی حیوانات انجام و به انسان منتقل شد و با مدارکی که از آزمایشات روی حیوانات به دست آمد کم کم پزشکی بر مبنای بیولوژی شکل گرفت.
وی افزود: بعد از مدتی مشخص شد که انسان و حیوانات علاوه بر جسم چیز دیگری به نام روان یا نفس دارند، ولی نفس شناسی که در این دوران آغاز شد شبیه نفس شناسی‌هایی که فلاسفه در قدیم می‌گفتند قابل قبول نبود و گفته شد که روانشناسی باید برمبنای تجربی باشد وخیلی از این مسائل روانشناسی را با تجربیات حیوانی به دست آوردند. بدین ترتیب دوره طب به دوره بایوسایکولوژیکال متحول شد.
وی عنوان کرد: بعد از آن هم متوجه شدند که روان انسان با روان حیوان قابل تطبیق نیست و انسان موجودی اجتماعی با نیازهای بسیار است بنابراین پدیده روانشناسی اجتماعی باید مورد مطالعه قرار می‌گرفت و بدین ترتیب روانشناسی اجتماعی نیز وارد پزشکی و به بایوسایکوسوشال متحول شد.
تابعی عنوان کرد: سال 1980 رئیس سازمان بهداشت جهانی گفت هنوز هم پزشکی ما ناقص است و مسئله‌ای را به نام سلامت مذهبی در سازمان بهداشت جهانی مطرح کرد، در آن زمان که شوروی چون سعی می‌کرد مذهب را از سیستم خارج کند، علیه وی اقدام کرد.
این چهره ماندگار علمی کشور در ادامه گفت: بنابر این نحله فکری تسلط دین بر دنیا به چشم آمد. نکته دوم اینکه از طریق از بین بردن تمدن شرق آسیا و تمدن اسلام است که این را هم باید انجام دهیم و آخرین موضوع این است که کماکان علم و تکنولوژی در قرن بیست و یکم حرف اول و آخر را خواهد زد و اخیرا کتاب هایی نیز در این نحله فکری نوشته شده در ایران هم ترجمه شده و به چاپ بیستم نیز رسیده است.
وی افزود:طبق این نحله فکری به وسیله این علم و تکنولوژی مخصوصا دانش هایی مثل نوروساینس و سایر دانش ها که ما در دست داریم میتوانیم بر اذهان مردم مسلط شویم و همچنین تکنولوژوی را در خدمات جایگزین انسان کنیم که عملا دنیا شامل دو قسمت خواهد شد یکی اینکه جمعیت دنیا نیاز نیست زیاد باشد و باید کاهش پیدا کند و دیگری اینکه همان جمعیت کم نیز به دو قسمت تقسیم می شوند. یک گروه ابر مردانی که تکنولوژی ها را در دست دارند و افراد را به بردگی تکنولوژی ها فرا خواهند خواند و گروه دیگر افراد معمولی هستند که کاملا تحت کنترل سیستم تکنولوژی خواهند بود.
استاد تمام دانشگاه علوم پزشکی شیراز ادامه داد: کتاب هایی که در مورد موضوع آخر نوشته شده معمولا با نام های انسان خردمند، انسان خدا گونه، پول و بالاخره پیش بینی حوادث قرن بیست و یکم در بیست و یک پیش بینی انجام شده می باشند.
وی افزود: همزمان این پدیده هایی که از نظر انقلاب اسلامی به وجود آمد و همچنین پدیده ایدز یک نحله چهارم فکری هم وجود دارد که احتمالا نحله اصیلی است اما متاسفانه چون این نحله وصل به قدرت نیست افراد زیادی از این نحله اطلاعی ندارند و سیستم های سلامت ما کاملا با این نحله بیگانه هستند زیرا مقالاتی که اینها منتشر می کنند در مجلات خاصی منتشر می شود که دانشگاهیان ما هم به جز رشته های تخصصی معمولابه آن ها دسترسی ندارند.
دکتر تابعی گفت: این نحله فکری عبارت از این است که برای سلامت ما باید به 4 بعد انسان نظر داشته باشیم و اگر این 4 بعد را در نظر نداشته باشیم سلامت انسان تامین نخواهد شد.
وی افزود: این 4 بعد عبارتند از بعد جسمانی، بعد نفسانی، بعد روحی و بعد روانی که باید در این ابعاد جسمی، روانی، هوشی و معنوی سرمایه گذاری کنیم.
استاد دانشگاه شیراز گفت: آمریکا در پی سیطره بر کل جهان است و این هدف را با همگانی کردن ابعاد مذهب جهانی، اقتصاد و سیاست جهانی و نطامی‌گری جهانی پیگیری می‌کند.
این چهره ماندگار علمی کشور با ذکر این مطلب که در پایان قرن بیستم با افول شوروری و منحل شدن بلوک شرق و کمونیست از صحنه دنیا مواجه شدیم، یادآورشد: آمریکا نیز با شروع قرن بیستم در اتاق فکر خود با هدف سیطره بر کل جهان از طریق ایجاد مذهب جهانی، اقتصاد و سیاست جهانی و بالاخره نظامی‌گری جهانی سعی دارد کل جهان را در چنگال قدرت خود قرار دهد.
تابعی افزود: در حال حاضر در کل بلوک غرب این چهار محور اتاق فکر آمریکا سیطره دارد، بطوریکه در زمینه مذهب جهانی نئوجولوکریستین یا آونجیلیسما در آمریکا با رهبری بوش پسر تشکیل و هدایت می‌شود که مسئله آرمگدون و آخرالزمان را مطرح کرده که می‌گوید دنیا نیاز به مسبب و منجی جهانی یعنی حضرت عیسی دارد.
وی بااشاره به مورد قبول بودن حضرت عیسی نزد تمامی ادیان زنده دنیا اظهار کرد: طبق شواهد به دست‌آمده از سرتاسر جهان به نظر می‌رسد حضرت عیسی قابل پسند همه دین‌داران دنیا خواهد بود، بطوریکه مسیحیان بدون هیچ تردیدی این مسئله اعتقادی را می‌پذیرند، کلیمیان نوظهور نیز معتقدند حضرت عیسی هنوز ظهور نکرده و مسلمانان نیز طبق احادیث و روایات پذیرفته‌اند که حضرت عیسی قبل از امام زمان(عج) ظهور خواهند کرد.
وی افزود: بین ادیان غیر ابراهیمی همچون بودایی و شرق آسیا نیز به دلیل نزدیکی دین مسیح به مسائل سایکولوژیست می‌توان این پدیده را فراگیر کرد تا پایه‌های اعتقاد به مسیح در فکر و مذهب آنها ایجاد شود.
این مدرس دانشگاه تصریح کرد: پدیده دومی که وجود داشت پدیده برخورد تمدن هاست چراکه تمام مردم دنیا از اعتقادات یکسانی برخوردار نیستند و فیلسوف این جریان فکری به نام هانتینگتون با نگاه فلسفی خود این جریان را برخورد تمدن ها نامید.
تابعی گفت: در حال حاضر سه تمدن فکری به نام تمدن غرب، تمدن شرق آسیا و تمدن اسلام در کل جهان وجود دارد و تمدن غرب که از لحاظ علم، اقتصاد و تکنولوژی نسبت به سایر تمدن‌ها برتری دارد باید برای حفظ ارجحیت خود بقیه تمدن‌ها را منهدم کند و از بین ببرد.
وی با اشاره به حادثه برج‌های دوقلو آمریکا در 11 سپتامبر که مورد اصابت هواپیما قرار گرفت گفت: آمریکا بلافاصله با سوءاستفاده از این جریان کشورهای عراق و افغانستان را موردتهاجم قرار داد و با مستقر شدن در خاک افغانستان در پی حمله به چین بود و با متمرکز شدن در عراق نیز مضمحل کردن تمدن اسلام را انتظار می‌کشید.
تابعی با اشاره به تنوع نگاه صاحبان نظر اظهارکرد: در واقع با تفکر عمیق نسبت به این جریانات می‌توان نتیجه گرفت که با توجه به احداث دو سفارت‌خانه بزرگ آمریکا در کشورهای کوچکی چون عراق و افغانستان که در هیچ جای دنیا چنین سفارت خانه ای ندارند و با توجه به اینکه این دو کشور هم از نظر وسعت، هم سیاسی و اقتصادی بسیار مشکل دارند موید این بحث تلاش برای شکل دهی به برخورد تمدن ها است.
انتهای پیام